بدون عنوان
سلام موش موشک من خوبی؟نفس من امروز حالم خوب بود و تونستم تا دکتر برم بهم گفت همه چیز مرتبه و لازم نیست نگران باشم و تا ماه اینده هم لازم نیست که برم دکتر ولی نفسی نمیدونی دیروز مامانیت چه حال بدی داشت صبح که از خواب بیدار شدم و یه کوچولو صبحونه خوردم گفتم بیام زرنگی کنم و قرص ضد تهوع بخورم که حالت تهوع نداشته باشم اما همون موقع بابا فرهاد با یه لیوان شیر اومدو بزور ریخت تو حلق مامانیت یکم گذشت بهش گفتم من حالم داره خراب میشه گفت نه داری به خودت تلقین میکنی تو که قرص خوردی و قرص هم بهت جواب داده الان دوروزه که تهوع نداشتی وایی نفسم نمیدونی یه دفعه همون موقع انقد حالم بد شد انقد بالا اوردم که حس میکردم تو الان از تو دهنم در میای و تاشب...
نویسنده :
مرمر
0:36